به تصویر کشیدن حقیقت اهدای عضو به همت فیلمسازان مستند

test

به تصویر کشیدن حقیقت اهدای عضو به همت فیلمسازان مستند

در دومین روز از جشنواره بین‌المللی مستند (سینما حقیقت)، نشست هم‌اندیشی با موضوع اهدای عضو و تبیین تفاهمنامه انجمن با مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی انجمن اهدای عضو ایرانیان در راستای تفاهمنامه فیمابین انجمن و مرگز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، عصر دوشنبه 19 آذر و در دومین روز از هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند (سینما حقیقت)، با هدف فرهنگسازی هرچه بیشتر، زمانی به پرسش و پاسخ پیرامون اهدای عضو و پیوند اعضا اختصاص داده شد. برگزاری این قبیل نشست‌های مشترک، از جمله مواردی است که در تفاهمنامه فیمابین بر آن تأکید شده است.

پس از خیر مقدم مجری، مراسم با صحبت‌های دکتر کتایون نجفی‌زاده، فوق تخصص ریه و مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان آغاز شد. وی با روایت داستان غم‌انگیز فوت بیماران ریوی، ورود به مسیر پر فراز و نشیب اهدای عضو را توضیح داد. نجفی‌زاده که از بنیان‌گذاران برنامه پیوند ریه در کشور است، گفت: پیدا نشدن اهداکننده برای پیوند به بیماران ریوی، دلیل ورود او به ماجرای شگفت‌انگیز اهدای عضو بوده. بیمارانی که به دلیل شایع نبودن فرهنگ اهدای عضو در جامعه و نامأنوس بودن آن، نامشان از لیست‌های انتظار خط می‌خورد و زندگی برای آنها پایان می‌یافت. به عقیده او هر اهداکننده، هر بیمار نیازمند و هر فرد گیرنده عضو، دنیای شگفت‌انگیز و عجیبی دارد. دنیایی که عمیقاً احساسات و عواطف را درگیر می‌کند. به نحوی که در جواب دوستی که به او گفته چرا فیلمسازان در جایی به جز مرکز پیوند به دنبال سوژه‌اند، گفته کلام ما قاصر است و نمی‌دانیم چطور روایت‌گر آنچه که می‌بینیم باشیم. این جریانی است که باید با گوشت و استخوان درک شود. شما فیلمسازان مستند با درک این احساسات عمیق انسانی به بهترین نحو ممکن می‌توانید آن را به جامعه منتقل کنید.

ما چرا اینجا هستیم؟ نجفی‌زاده در ادامه به دلیل حضور انجمن در جشنواره سینما حقیقت اشاره کرد و گفت: حضور انجمن اهدای عضو ایرانیان در این هم‌اندیشی، در راستای تفاهمنامه فیمابین این دو مجموعه و تأکید بر برگزاری نشست‌ها و کارگاه‌های مشترک است تا بیش از پیش پیرامون این فرایند شگفت انگیز فرهنگسازی شود. وی در ادامه به توضیح مکانیزم مرگ مغزی و تفاوت با آن با کما پرداخت و گفت: مرگ مغزی برگشت‌ناپذیر است اما جامعه هنوز به این درک و باور نرسیده و باید از پیش فرهنگسازی انجام شده باشد. فراموش نکنیم تنها 1 درصد از مرگ‌ها، مرگ مغزی است و به نظر ما این یک درصد آدم‌هایی هستند که این توفیق به آنها داده شده تا به دیگران زندگی دوباره ببخشند. جامعه هنوز مرگ مغزی را نمی‌شناسند چون در بیمارستان و در آی سی یو است اما مرگ قلبی را می‌بیند و لمس می‌کند. در ادامه به روند اخذ فتوای مجاز بودن اهدای عضو از افراد مرگ مغزی در سال 1368 و آمارهای مرتبط اشاره شد. نجفی‌زاده گفت: ایران در فرایند اهدای عضو، رتبه اول آسیا را دارد اما در جهان در رتبه ۳۱ قرار داریم. بنا به آمارها سالانه حدود ۵ تا ۸ هزار مرگ مغزی در کشور رخ می‌دهد که نیمی از آن‌ها یعنی 3 تا 4 هزار نفر قابلت اهدا دارند اما تنها حدود هزار نفر از آن‌ها به اهدای عضو می‌رسند. سهم و نقش فیلم چه می‌تواند باشد؟ اگر فیلمی ساخته شود که در آن فرد مرگ مغزی، زنده می‌شود، آیا مردم اهدا می‌کنند؟یا تصور کنید اگر در اثری نشان داده شود که بوفه بیمارستان در تخصیص اعضا به بیماران نیازمند نقش دارد، چه فاجعه‌ای رخ خواهد داد؟ لذا نقش شما اهالی سینمای مستند در پیشبرد این فرهنگ و به تصویر کشیدن حقایق، آن کلیدی است.

در ادامه لحظاتی از چرخه‌‌ اهدا و پیوند سال 1400 برای حاضرین پخش شد. چرخه اهدا و پیوند لحظه‌ای است که هرساله در مراسم تجلیل از خانواده‌های اهداکننده عضو (جشن نفس)، با رعایت تمامی سیاست‌ها، خانواده اهداکننده با گیرندگان اعضای جانبخش خود روبه‌رو می‌شود. امیرحافظ علوی؛ گیرنده قلب در آن سال، به همراه خانواده در این مراسم حضور داشت و لحظاتی جالب توجهی را با شیطنت‌های خود رقم زد. سپس از سیدمحمد مهدوی؛ فوق تخصص پیوند قلب کودکان که پزشک مسئول پیوند قلب امیرحافظ نیز بوده، دعوت شد تا برای لحظاتی سخنرانی کند. دکتر مهدوی که به معنای واقعی کلمه اسطوره پیوند قلب اطفال است بیان کرد: پیوند امیرحافظ از پیوندهای خاص بود. قلب کودکی که مرگ مغزی شده بود، با جت از بندرعباس به تهران منتقل شد. تنها ۱۸۰ دقیقه برای پیوند قلب زمان وجود دارد و انجام این کار، اقدامی بزرگ و دشوار بود. در مسیر اهدای عضو، هیچ‌کس برتری بر دیگری ندارد و هر فردی که به هر شکلی در این راه تلاش می‌کند، جان‌بخش است. مادر امیرحافظ نیز گفت: دکتر مهدوی پدری را در حق تمامی بچه‌های پیوندشده تمام کرده‌. او شریف‌ترین پزشکی است که من در تمام زندگی‌ام دیده‌ام. من از طرف همه خانواده‌های پیوندی از او تشکر می‌کنم.

در ادامه پدر محمدحسن قربی که فرزندش اهدای عضو شده و مستندی راجع به این موضوع ساخته روی صحنه آمد. وی گفت: شغل و حرفه من مستندسازی نیست، اما پس از اهدای اعضای پسرم، حاشیه‌هایی پیش آمد که برای دفاع از خانواده‌ام تصمیم به ساخت مستند گرفتم. پسرم کارت اهدای عضو داشت و حدود هشت سال به‌صورت داوطلبانه در هلال‌احمر فعالیت می‌کرد. پسرم 16 ساله بود که کارت اهدای عضو گرفت. پس از تصادف و مرگ مغزی شدن او، ما به کارت (رضایت قلبی خودش) استناد کردیم. به عنوان یک خانواده اهداکننده تأکید می‌کنم که کارت اهدای عضو اهمیت بسیاری دارد، این کارت بازماندگان را خاطرجمع و در تصمیم‌گیری به آن‌ها کمک می‌کند. خانم قربی نیز اضافه کرد: باعث افتخار من است که اعضای بدن پسرم را بخشیده‌ام و خیلی از این تصمیم خوشحالم.

سپس با دعوت مجری از متخصصان، پنل پاسخ به چالش‌های اهدا و پیوند با حضور کتایون نجفی‌زاده،‌ سیدمحمد مهدوی،‌ فرهاد توحیدی، اُرد عطارپور و نصرالله مدقالچی آغاز شد. اُرد عطارپور، از مستندسازان برجسته در حوزه تاریخ پزشکی، از شرکت در این نشست که خانواده‌ی اهداکننده نیز در آن حضور دارند، ابراز خرسندی کرد. وی گفت: من حدود 30 سال پیش مجموعه‌ای راجع به پیوند قلب با مرحوم مهدی چخماخی (کارگردان) ساختم. ما اولین نمونه‌های پیوند قلب در بیمارستان شریعتی را در 4 قسمت به تصویر کشیدیم که بارها از شبکه چهار سیما پخش شده است. این اثر خاطرات بسیاری برای من داشت و من را نسبت به موضوع اهدا و پیوند گوش به زنگ کرده. در خاطر دارم آن زمان اسامی کسانی که در لیست انتظار بودند در دفترچه‌‌ای نوشته می‌شد و اگر کسی حین انتظار فوت شده بود، روی نام او ضربدر بزرگی می‌کشیدند. آن روزها این فرهنگ که با کمک دوستان شکل گرفته، آنچنان پذیرفته نبود. کسی جرات نداشت به خانواده فرد مرگ مغزی بگوید عزیز آنها می‌تواند با اهدای عضو به دیگران زندگی دوباره ببخشد. به یاد دارم با مامور این کار به یکی از بیمارستان‌ها مراجعه کردیم. او کتک مفصلی خورد چون این فرهنگ پذیرفته نبود. البته در نهایت پیوند انجام شد. یک خاطره دیگر هم مربوط به زمانی است که سه نفر را از لیست انتظار خواستند و این سه نفر به بیمارستان شریعتی آمدند. فقط یکی از آنها مناسب پیوند تشخیص داده شد. هنوز به یاد دارم یکی از دو نفر دیگر، نوجوان 17 ساله‌ی زیبایی بود. وقتی هماهنگی‌های انجام می‌شد، دوربین ما برای لحظاتی روی او متوقف شد و چهره او را به تصویر کشید. من هنوز بعد از سالها چهره‌ی او را می‌بینم و متأثر می‌شوم بویژه که فهمیدم سه ماه بعد از آن تاریخ فوت کرده است. خوشحالم اهدای اعضا و پیوند عضو پذیرفته شده و افراد بسیاری با تصمیم خانواده‌ها به زندگی دوباره بازگشته‌اند. عطارپور در ادامه گفت: دوست دارم از حسین عسگری هم نام ببرم که در جریان عمل قلب مجید بالغ‌تیل که اولین پیوند قلب ایران توسط دکتر ماندگار بود. او هم زیر تیغ پیوند رفت. او به هنر انیمیشن علاقه داشت. در آن زمان انیمیشنی با عنوان «خداوند لک‌لک‌ها را دوست دارد» نوشته‌شده و در حال تولید بود که او مسئولیت رنگ‌آمیزی آن را برعهده داشت. در نهایت چهارسال بعد قلب مهربانش در یک دعوای خیابانی (که برای جدا کردن افراد رفته بود) ایستاد! او در بیمارستان به من گفت قرار بود من چهار سال قبل بمیرم اما حالا چهار سال بیشتر زندگی کردم.

سپس فرهاد توحیدی؛ رئیس کمیته فیلمنامه‌نویسی انجمن اهدای عضو ایرانیان گفت: من از اوایل دهه 90 با دکتر نجفی‌زاده آشنا هستم. من هم مثل بسیاری از دیگر کسان بودم که با این حوزه آشنایی ندارند و علاوه بر آن دچار بدفهمی هم هستند. حقیقتاً آشنا شدن با این دوستان که شب و روز ندارند، سراسر لطف است. گویی آنها این انرژی را از گیرندگان و دهندگان می‌گیرند. ما از اشتباهات بسیاری رنج می‌بریم که مستند می‌تواند از این اشتباهات بری باشد. مستندسازی برپایه تحقیق و پژوهش است. مستند بدون تحقیق وارد نمی‌شود. به اصطلاح گز نکرده پاره نمی‌کند. این ویژگی، مستند را نسبت به سینمای داستانی متمایز میکند. البته که هدف درام خلق عاطفه است و خلق عاطفه در این انجمن بیداد می‌کند. در هر دو زمینه، این فضا پر از سوژه است اما مهم است درست به آن نزدیک شویم و از بدفهمی و کج فهمی دور باشیم. دکتر نجفی زاده و دکتر قبادی، شماره یک دنیا هستند که به درستی مباحث مرتبط را در دنیا تدریس می‌کنند. سوژه‌های اهدا و پیوند با مشورت این بزرگان بی‌دریغ در اختیار جامعه فیلمسازان گذاشته خواهد شد. چه خوب است از این مشورت‌ها استفاده کنیم. در ادامه دکتر مهدوی به جنبه دیگری از این موضوع پرداخت و گفت غالباً از او سوال می‌شود که یک بیمار پیوند شده چند سال عمر می‌کند؟ او همیشه با استناد به شعری از صابر قدیمی می‌گوید من زنده‌ام، وقتی یکی؛ با قلب من عاشق شده. مهدوی گفت: دختران و پسران من عاشق شده‌اند، ازدواج کرده‌اند و ... . من لذت می‌برم. بیماری داشتم که از سه ماهگی عمل شده بود و تا 15 سالگی در گوشه خانه بود. او هیچ‌کاری نمی‌توانست بکند. سرانجام پیوند شد اما با وجود اینکه پس از 8 سال او را از دست دادیم، به یاد دارم که پدرش گفت: پسرم در ماه‌های آخر زنده بودنش جمله‌ی خوبی گفته. اینکه من 15 سال زندگی نکردم. حتی تا سر کوچه نمی‌توانستم بروم اما در این 8 سال پس از پیوند، رانندگی کردم، دانشگاه رفتم و ... . اگر پیوند نشده بودم هیچ کدام از اینها را تجربه نمی‌کردم. دکتر مهدوی گفت من اعتقاد دارم بچه‌ها پیوند می‌شوند تا به جامعه بازگردند. به آنها می‌گویم پیوند شده‌ای تا از زندگی لذت ببری. به زندگی برگردید. کمیت زندگی مهم نیست. باکیفیت زندگی کنید. از آنها می‌خواهم باکیفیت زندگی کنند. البته با پیشرفت علم، عمر عضو پیوندی بالا رفته. چه خوب است این زندگی کردن را به تصویر بکشیم. من پسری دارم که 9 سال بعد از پیوند، عضو تیم فوتبال نوجوانان شده. این موارد را به تصویر بکشیم تا مردم ببیند آنها به زندگی بازگشته‌اند. به تعبیر من قلبی که دوبار در زمین زندگی می‌کند و می‌تپد، لایق بوده. باز هم می‌گویم خانواده اهداکننده نباشد ما هم نیستیم اما من از خانواده گیرنده نیز بسیار ممنونم. پدر و مادر گیرندگان انرژی زیادی می‌گذارند تا بچه‌های پیونده شده به ثمر برسند. در آخر تشکر می‌کنم از همه کسانی که دیده نمی‌شوند. برای شکل گرفتن یک پیوند، حداقل 100 نفر دخیل هستند. بی تردید این وادی، وادی عشق است.  سپس نصرالله مدقالچی؛ رئیس کانون گویندگی انجمن اهدای عضو ایرانیان گفت: گفتنی‌ها را گفتند. جایز نیست چیزی اضافه کنم جز این جملات کوتاه که من وارد شصت و سومین سال کاری شدم اما هیچ وقت به اندازه‌ی این چهار، پنج سال که افتخار عضویت در جامعه اهدای عضو را دارم، احساس رضایت نداشته‌ام. من به چند سال اخیر و با شکوه افتخار می‌کنم و تا جایی که نفس دارم برای اهدای عضو تلاش خواهم کرد. با جامعه صحبت خواهم کرد تا مردم به هر طریقی کارت اهدای بگیرند. امیدوارم این پزشکان که در دنیا نام آور هستند سلامت باشند.

با قرائت متن تفاهمنامه، پنل پرسش و پاسخ آغاز شد و حاضرین یک به یک سوالات خود را مطرح کردند. محمد گبرلو که در این مراسم حضور داشت به اهمیت حضور سرمایه‌گذار برای سینمای حقیقت اشاره کرد. وی تاکید کرد: چه خوب است کمیته پخش را هم در نظر بگیرید. ما صدها شبکه تلویزیونی و پلتفرم داریم که می‌توانیم از طریق آنها آثار را پخش کنیم. اگر کمیته پخش وجود داشته باشد، سرمایه‌گذار هم می‌آید. تولید فیلم به سرمایه‌گذار متصل است. هادی عطایی؛ بازیگر گفت: اگر برای ثانیه‌ای کنار خانواده‌ها باشید، عمق این فرایند را احساس می‌کنید. من افتخار همراهی در دو مراسم را تا به حال داشته‌ام. من تمام جان و تنم می‌لرزید وقتی می‌دیدم که به یاد عزیزشان درختی می‌کارند. اگر این جمله خانواده‌ها که عزیز من نمی‌میرد و دوباره زندگی می‌کند را درک کنیم، فرم و محتوا و همه چیز خود به خود پیش خواهد رفت. این خانواده‌ها را ببینید. میثاق جمشیدی نیز که یکی از مدعوین این نشست بود اعلام کرد: بعد از این در هر اثر با موضوع اهدای عضو و پیوند اعضا بدون دستمزد بازی خواهم کرد.

در لحظات پایانی از سپیده سپهی که اخیراً در حال ساخت مستندی با این موضوع است، دعوت شد تا تجربه خود را با حضار به اشتراک بگذارد. او ضمن تشکر از حمایت انجمن گفت: خرداد امسال به بیمارستان شهیدرجایی رفتم و برای اولین بار دکتر مهدوی را دیدم. لحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم، به لحاظ احساسی منقلب شدم. همه در انتظار پیوند قلب بودند. با مشورت دکتر مهدوی، کودکی را به‌عنوان سوژه انتخاب کردیم که سه روز بعد قرار بود به اتاق عمل برود. اما متأسفانه، قلب پیش از عمل ایست کرد و پیوند انجام نشد. این اتفاق بسیار دردناک بود. فکر می‌کنم نیاز است درباره این موضوعات بیشتر صحبت شود.

 

کوروش اسلامی؛ کارگردان و مدیر فرهنگی انجمن اهدای عضو ایرانیان به نقش انجمن در همراهی برای تولید آثار اشاره داشت و گفت: با اینکه انجمن درآمد مالی ندارد اما تمام قد در کنار اهالی سینما بویژه سینمای مستند ایستاده تا آثار فاخری برای ترویج فرهنگ اهدای عضو و پیوند اعضا ساخته شود. سینمای مستند، حقیقت است. شاید بیننده کمتری داشته باشد اما اثرگذار است. ما در انجمن از ارسال هرگونه آثار استقبال می‌کنیم. در ادامه امید قبادی؛ نایب‌رئیس هیئت مدیره انجمن با خاطره‌ای صحبت خود را آغاز کرد: ما در بیمارستان گرگان در حال تدریس بودیم که رضا شیخلانی؛ کارگردان سینما آمد و سوالاتی از من پرسید. به یاد دارم که در پایان گفت از خدا چه می‌خواهی؟ گفتم از طرف من بگو بیست ساله کدی بر پیشانی من زده‌ای که به آن می‌بالم. آن را از روی من برندار. فراموش نکنیم که به قول عرفا این زندگی کوتاه و گذرا است. روزی از خواب بیدار خواهیم شد پس حواسمان باشد کاری کنیم تا حال دلمان خوب باشد. از احسان صفاجو؛ مدیر تولید مرکز گسترش برای همه زحماتش تشکر می‌کنم. او در این راه و برای به ثمر نشستن این تفاهم‌نامه زحمت بسیاری کشید. این نشست با انداختن شال سفیران اهدای عضو بر گردن احسان صفاجو و دیگر پنلیست‌ها به پایان رسید. این مراسم میزبان دیگر اهالی هنر نیز بود مانند سوگل قلاتیان، منصور آذرگل، فرزاد توحیدی، فلورا سام، مریم الهامیان، افشین لیاقت، مهوش وقاری، امیر عابدی، هادی انباردار، مهرداد زاهدیان و .. .

هجدهمین جشنواره بین‌المللی جشنواره فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی‌مقدم تا 25 آذرماه در پردیس سینمایی چارسو ادامه دارد و غرفه کارت اهدای عضو نیز برای صدور آنی کارت پا برجاست.